Menu
Suche
Weiter Schreiben ist ein Projekt
von WIR MACHEN DAS

> Einfache Sprache
Logo Weiter Schreiben
Menu
Text-2

بند ناف

با بند نافی دور گردن آمدی دنیا
اما به محض آمدن از عمقِ جانت جیغ…
جرم‌ات همین بس بود که زن آمدی دنیا
حقِ مسلم بر گلویت روی تیزِ تیغ…

جغرافیای‌‌ات قلب مجروحِ همین قاره‌ست
نبض‌اش به دست جنس تو، خون دادن‌ات حتمی‌ست!
خونِ مباح! ای ‌ مظهرِ تحریکِ مرد ای زن!
سرکوب جنس تو به محض زادن‌ات حتمی‌ست!

مادر به خود لرزید تا بابا معین کرد
محضِ به‌دنیا آمدن، نرخِ فروش‌ات را
دین و خدای لایزال‌اش قرن‌هایی قبل
با آیه‌ها کسرِ حقوق و نقضِ هوش‌ات را…

حالِ پریشان! بغضِ مانده در گلو تا جیغ!
زخمِ زبان مرد تا شلاقِ دین خورده!
شوق مکرر تا بلندا تا به آزادی!
برخاسته! برخاسته! اما زمین‌خورده!

با ضرب و شتم و جرح مردِ کامل‌العقلت
عمری‌ست ثابت می‌کند قوامیّتش را!
آویزه کن در گوش خود (پروانگی جرم است)
که بعد از این محکم بچسپی پیله‌ات را_
تا…

اما دگر دیر است، پر داری، ثمر داری
از پیله بودن می‌رهی! پرواز نزدیک است
خورشید داری زیر بال‌ات روشنی‌ در سر
هرچند این گودال، سرد و تنگ و تاریک است

آبی به جویت کس نداد و‌ بی‌خبر از این
که ریشه‌هایت با شتابی می‌دود تا سبز
حالا درختِ خشک و متروکی‌ که می‌داند
این آخرِ حوت است و خواهد بود فردا سبز…

مزدا مهرگان

Zurück

Datenschutzerklärung

WordPress Cookie Hinweis von Real Cookie Banner